کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از همه سوی جهان جلوه او می بینم

    جلوه اوست جهان کز همه سو می بینم

    چشم از او جلوه از او ما چه حریفیم ای دل

    چهره اوست که با دیده او می بینم

    تا که در دیده من کون و مکان آینه گشت

    هم در آن آینه آن آینه رو می بینم

    او صفیری که ز خاموشی شب می شنوم

    و آن هیاهو که سحر بر سر کو می بینم

    چون به نوروز کند پیرهن از سبزه و گل

    آن نگارین همه رنگ و همه بو می بینم

    تا یکی قطره چشیدم منش از چشمه قاف

    کوه در چشمه و دریا به سبو می بینم

    زشتئی نیست به عالم که من از دیده او

    چون نکو مینگرم جمله نکو می بینم

    با که نسبت دهم این زشتی و زیبائی را

    که من این عشوه در آیینه او می بینم

    در نمازند درختان و گل از باد وزان

    خم به سرچشمه و در کار وضو می بینم

    جوی را شده ئی از لؤلؤ دریای فلک

    باز دریای فلک در دل جو می بینم

    ذره خشتی که فراداشته کیهان عظیم

    باز کیهان به دل ذره فرو می بینم

    غنچه را پیرهنی کز غم عشق آمده چاک

    خار را سوزن تدبیر و رفو می بینم

    با خیال تو که شب سربنهم بر خارا

    بستر خویش به خواب از پر قو می بینم

    با چه دل در چمن حسن تو آیم که هنوز

    نرگس مست ترا عربده جو می بینم

    این تن خسته ز جان تا به لبش راهی نیست

    کز فلک پنجه قهرش به گلو می بینم

    آسمان راز به من گفت و به کس باز نگفت

    شهریار اینهمه زان راز مگو می بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha