کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام

    نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام

    شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر

    پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام

    از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار

    کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام

    جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار

    آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام

    دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس

    من بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام

    تنها نه حسرتم غم هجران یار بود

    از روزگار سفله دو چندان کشیده ام

    بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو

    بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام

    دور از تو ماه من همه غم ها به یکطرف

    وین یکطرف که منت دونان کشیده ام

    ای تا سحر به علت دندان نخفته شب

    با من بگوی قصه که دندان کشیده ام

    جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم

    افسوس نقش صورت ایوان کشیده ام

    از سرکشی طبع بلند است شهریار

    پای قناعتی که به دامان کشیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha