شهریار
گزیده غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵ - هجران کشیده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام از سیل اشک شوق دو چشمم معاف دار کز این دو چشمه آب فراوان کشیده ام جانا سری به دوشم و دستی به دل گذار آخر غمت به دوش دل و جان کشیده ام دیگر گذشته از سر و سامان من مپرس من بی تو دست از این سرو سامان کشیده ام تنها نه حسرتم غم هجران یار بود از روزگار سفله دو چندان کشیده ام بس در خیال هدیه فرستاده ام به تو بی خوان و خانه حسرت مهمان کشیده ام دور از تو ماه من همه غم ها به یکطرف وین یکطرف که منت دونان کشیده ام ای تا سحر به علت دندان نخفته شب با من بگوی قصه که دندان کشیده ام جز صورت تو نیست بر ایوان منظرم افسوس نقش صورت ایوان کشیده ام از سرکشی طبع بلند است شهریار پای قناعتی که به دامان کشیده ام شهریار