کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن روز کزان طره به رخ بست شکن را
    در گردن خورشید و مه افکند رسن را
    گیسوی تو خود رنگی و روی تو فرنگی
    کافر شده زان، برده ز دل حب وطن را
    باز آ ای بت من، در سر این طره چه داری؟
    زان رو که به هم برزده ای چین و ختن را
    در زلف تو از قامت و رخ ناله ی دل هاست
    چون بلبل و قمری که سبب سرو سمن را
    زین گونه که خیزد زلبت خنده دمادم
    شکر نشنیدم که بود لعل یمن را
    بخرام به باغ سمن و سنبله امروز
    زان پیش که سنبل دمد این برگ سمن را
    در باغ گذر کرد مگر سرو چمانت
    کز گریه به گل برده فرو سرو چمن را
    مشکین سر زلفت دل مسکین «وفایی»
    مشکن دگر این زلف پر از تاب و شکن را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha