کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی تو ای دوست ندانی که چه گویم چونم
    به جمال تو که چون سوخت در و بیرونم
    جلوه ای کن به من و شمع وجودم بردار
    وعده ی وصل من آن است بریزی خونم
    جانم آزاد کن از واهمه ی وصل و فراق
    دست من آر تو در گردن خود یا خونم
    من ندانم که ز زلف تو رهایی طلبم
    گر ز زنجیر تو سرباز کشم مجنونم
    مرد میدان جفای تو «وفایی» است، بیا
    خنجر ناز به دل زن که به جان ممنونم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha