کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دریغ عهد گل و عاشقی و روز جوانی
    که شد به بازی و غافل ز تند باد خزانی
    نه دل قرار بگیرد، نه یار عهد پذیرد
    فغان ز دست دل بی قرار و یار زبانی
    به حال من تو ببخشا که هم تو داروی دردی
    به جز تو با که بگویم حدیث درد نهانی
    چه حاجت است به عرض، نیاز من به حضورت
    که درد خسته دلان در درون سینه تو دانی
    به هر چه امر تو باشد کرامت است و رواست
    گرم به لطف بخوانی، ورم به قهر برانی
    چو باد مگذر از این خاک و آب دیده ببین
    چه باشد ار بنشینی و آتشم بنشانی
    اگر چو بلبل و قمری به گریه زار بنالم
    رواست کز رخ و قامت گلی و سرو روانی
    چو لاله لال شوم گر به رنگ و بوی لطافت
    بگویمت که چنانی نه بالله بهتر از آنی
    خلافت عهد محبت بود کسی که بگوید
    تو نور دیده که مانی به نقش و صورت مانی
    منم که جز تو ندارم پناه و غوث و مغیثی
    تویی که از در رحمت گناهکار نرانی
    شکر ببار به دامان و گل بریز به مجلس
    سخن بگوی «وفایی» برای اهل معانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha