کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب است این زلف، یا روز جدایی؟
    لب است این لعل، یا جان وفایی؟
    بتا! نامهربان یارا! نگارا!
    بدین سان بی وفا آخر چرایی؟
    چه باشد گر به رحمت عاشقان را
    یکی از گوشه ی دل رو نمایی
    نه شرط دوستی باشد که هر روز
    ز نو عهدی ببندی و نپایی
    نمی خواهم نشان سلطنت را
    که بر خاک درت خوش تر گدایی
    جگر خونم ز داغ آشنایان
    چه بودی گر نبودی آشنایی؟
    خدارا، مهر و مه را سرنگون کن
    چه باشد پرده از خود بر گشایی
    دلی داریم در عشقت پریشان
    سری داریم بر خاکت هوایی
    تو ای سرو ریاض جان عالم
    تو ی شاه سریر اصطفایی
    تو ای چشم و چراغ جان آدم
    گل و شمشاد باغ اجتبایی
    به ستاری که از عالم گزیدت
    به غفاری که دادت انبیایی
    به آب پاک ینبوع شفاعت
    بشو از روی کارم روسیایی
    مران از خود چو آوردم به تو رو
    کز این ابرو تو محراب دعایی
    خداوندا به حق پاکی خود
    به آن لؤلؤی بحر پادشایی
    بهر لطفی که داری با عزیزان
    ببخشایی همه جرم وفایی
    مرا این دل ز آب و گل سرشتند
    ترا دلبر ز نور کبریایی
    دل من در ازل دلبر گرفته
    وگرنه دل کجا دلبر کجایی؟
    «وفایی» چون ننالد خون نگرید
    که کشت آن دلربایش از جدایی؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha