کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بشکست چو زلف سیه مشک فشان را
    بشکست دگر رونق و بو، عنبر وبان را
    در ابروت از عارش و مژگان به خیالم
    یک جا نبود مهر و مه و تیر و کمان را
    زلف تو بلای دل و خط، فتنه ی دل هاست
    خونین دل از این پیر و جوان پیر و جوان را
    فریاد ازان چشم غزالانه که کردند
    در سلسله ی زلف تو صد شیر ژیان را
    تا چشم من غم زده سیراب جهان است
    یک سرو نرسته است چو تو باغ جهان را
    خون گشت دل و دیده ی من موی برآورد
    از بس که به دل گریه کنم موی میان را
    گفتم که کنم شکوه ز هجران تو، زلفت
    در گردنم افتاد و فرو بست فغان را
    بسی شمع رخت روز، شب خلوتیان است
    یک روز بر افروز شب خلوتیان را
    زین جام و سبو طی نشود تشنگی ما
    ساقی به بغل گیر سبک رطل گران را
    از کشمکش دهر تو آنستی «وفایی»
    در چشم کشی خاک در پیر مغان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha