کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بت من طره چو بر برگ سمن بر شکند
    رونق ماه برد، قیمت عنبر شکند
    گنه از چشم تو نبود ز دل آزردن ما
    ترک چون مست بود شیشهٔ ساغر شکند
    بسته زلف تو به هر حلقه هزاران دل زار
    ترسم این بارگران پشت سمند در شکند
    گر به این صورت زیبای تو افتد نظرش
    راهب دیر، صنم در سر آذر شکند
    مانی از چشم تو کج ساخته ابروی ترا
    شانه از مستی خود در سر پر گر شکند
    دل و دلبر به هم آمیخته مشکن دل ما
    دل دلداده شکستن دل دلبر شکند
    هر که را پایه بلند است گرفتار بلاست
    ستم چرخ نگر پهلوی افسر شکند
    خال در کنج لبت وقت تبسم گویا
    هندوی تنگ شکر بر لب کوثر شکند
    چشم مست تو چنان صید دلم کرد به چشم
    شاهبازی که پر و بال کبوتر شکند
    منصب قدر وفایی بر دانایان است
    غم جاهل نتوان خورد که گوهر شکند
    شب تاریک «وفایی» بود آن روز که یار
    سنبل شیفته بر برگ سمن در شکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha