کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رنجیده ی یاران ز دوران گله دارم
    آزرده ی خارم ز گلستان گله دارم
    با زاغ و زغن هم قفسم کرده زمانه
    از صحبت ناجنس به چندان گله دارم
    چشم تو مرا کشت چو با ابرو و مژگان
    این تیر و کمان چیست ز ترکان گله دارم
    مطلوب من آن خال سیاه لب تو است
    حاشا که من از چشمه ی حیوان گله دارم
    کافر چه کند گر صنم بت نپرستد
    با آن همه پاکی ز مسلمان گله دارم
    دامن به کمر بر زده هر کس به طریقی
    از غفلت این قوم فراوان گله دارم
    فریاد که نازک دلی من به مقامی است
    کز جنبش و آلودگی جان گله دارم
    عارف کمر یار و معارف دهن دوست
    شاید که ز خود ظاهر پنهان گله دارم
    در هر سر بازار بگویم به دف و نی
    این نکته ی سر بسته که من زان گله دارم
    بفروخت به چندین هنرم هیچ نفرمود
    از خواجه ی خود بنده هزاران گله دارم
    اطوار من بهر خدا نیست «وفایی»
    از ورد شبت نیز به قرآن گله دارم
    از خویش بیرون آی و خدادان و خداخوان
    دیگر سخن از غیر به یزدان گله دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha