کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای فتنهٔ عالم به نگاه! این چه جمال است؟
    کز وصف جمال تو زبانم همه لال است!
    جانا دل من سوخت ز داغ لبت، آخر:
    تا کی دل من تشنه ی این آب زلال است
    بگذار که قربان شوم این شمع رخت را
    در مذهب ما سوزش پروانه وصال است
    ما را هوس وصل لب و زلف تو هیهات!
    عمر خضر و آب بقا، فکر محال است!
    این طلعت زیبای ترا مه نتوان گفت
    کاین ثابت و آن سوخته ی برق زوال است
    «شاید به دمم فاتحه ای عین کمال است
    کس ماه ندیده است که در عین کمال است»
    دور از تو چنان زار و نزار است «وفایی»
    گویی که زمهجوری خورشید هلال است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha