کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بینم چو خرامان بره آن سرو روان را

    ایثار کنم در قدمش نقد روان را

    سازد بیکی تیر دو صد طایر جان صید

    هرگاه که زه میکند ابروش کمان را

    گل را شود از شرم شکر خنده فراموش

    بیند به تبسم اگر آن غنچه دهان را

    بر اهل وفا عرصه اگر تنگ نخواهد

    زینسان ز جفا تنگ چرا بسته میان را

    ره نیست خزان را بگلستان وصالش

    آری بسوی خلد رهی نیست خزان را

    تا چند ببوی گل رخسار تو چون گل

    از خار غمت چاک زنم جامه جان را

    وقت است که چون نور علی بر رخ اغیار

    در معرکه نطق کشم تیغ زبان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha