به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دل که از لعل لبش جام شرابی دارد
زآتش عشق رخش جان کبابی دارد
بس بخون دلم آغشته سرانگشت جفا
خوش نگارین بکف دست خضابی دارد
زیر تیغش ز چه رو رقص کنان سرننهم
آنکه در کشتن من وجد و شتابی دارد
عاشقانه چه کنم گر نکشم بار عتاب
زانجفا پیشه که هر لحظه عتابی دارد
آنچه در چاه زنخدان تو پابست بود
هر دم از زلف تو در دست طنابی دارد
جز بمعموره عشق تو ندارد وطنی
دل که از گنج غمت کنج خرابی دارد
همچو نور علیش مسند جم جای بود
هرکه امروز بکف جام شرابی دارد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.