کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    الا ای عندلیب گلشن یار

    چه بگشادت که بستی لب ز گفتار

    تو بودی آنکه میسفتی شب و روز

    ز منقار بلاغت در اسرار

    چرا چون غنچه دلتنگی و خاموش

    نباشد از گلت برگی بمنقار

    کنون کز خرمی گشته خرامان

    ز هر سو نازنین سروی بگلزار

    گشوده بند برقع شاهد گل

    هزارانش شده حیران به رخسار

    برافشاند شکوفه نقد هستی

    باثمار قدوم گل ز اشجار

    تو هم در گوشه گیر آشنائی

    سرودی ساز کن از سینه زار

    بیا ساقی مکن این پرده پوشی

    ز روی دختر رز پرده بردار

    چنانم ساغری در کام جان ریز

    که نه سرماندم بر جا نه دستار

    بتی دارم که هر تاری ز زلفش

    هزاران شیخ را گردیده زنار

    زبس برخیزم و افتم براهش

    نه مستم میتوان گفت و نه هشیار

    لب خندان و چشم گریه آلود

    شدم در شادی و غم یار و غمخوار

    بجز نور علی از کلک معنی

    که ریزد این چنین نظم گهر بار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha