به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
مهی دارم که انوار جمالش
کند هر دم تجلی در جلالش
جلالش با جمال از بس درآمیخت
یکی گشته جلالش با جمالش
شب عید است و ساقی را بساغر
اشاره کرد ابروی هلالش
کشد تا نقشها از کلک معنی
مصور شد بلوح دل خیالش
قلمها در کف مانی شده ریش
ز نقش نقطه پردازی خالش
زلالش را مده نسبت بکوثر
که دردی هست کوثر از زلالش
گلستانها مثالی بیش نبود
ز آب و رنگ حسن بی مثالش
زهی گلشن که چون گل از نسیمی
شکفته غنچه دلها شمالش
گرم هر دم کشد از خنجر هجر
حیات تازه بخشد وصالش
مرا نور علی مهریست در دل
که هرگز در جهان نبود زوالش
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.