به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
صبحدم آن آفتاب مه نقاب
خوش درآمد از در ما بی حجاب
گردش چشمان مست سرخوشش
جام می پیمود ما را بی حساب
آفتاب روی عالم تاب او
ذره خود بیش نبود آفتاب
نرگس شهلاست هر شب سرگردان
دیده تا آن چشم مخمورش بخواب
ماه رخسارش مرا در دیدگان
عکس خورشید است تابیده بر آب
هفت بحر اخضر گردون بود
برسر دریای چشمم یک حباب
گشت تابان در دلم نور علی
آفتابی دیدم اندر ماهتاب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.