به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

نورعلی شاه

نورعلی شاهبخش اولشمارهٔ ۱۱: دل کند در سینه تنگی داد میباید مرا

640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل کند در سینه تنگی داد میباید مرا

مرغ زارم در قفس فریاد میباید مرا

گرچه هر روزم زند در صید گاهی خوش بتیر

صید مستانم دلا صیاد میباید مرا

تا بکی در سینه ام دل هر نفس زاری کند

حالی این مرغ از قفس آزاد میباید مرا

قمری شیرین زبانم در گلستان جهان

آشیان در طره شمشاد میباید مرا

خرقه ارشادم اندر بر چرا فرمود شیخ

گرنه در بر خرقه ارشاد میباید مرا

تا شدم نور علی دایم شه ملک بقا

بر سریر فقر عدل و داد میباید مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰: تا گل وصلت بدامان دسترس باشد مرا 2شمارهٔ ۱۱: دل کند در سینه تنگی داد میباید مرا 3شمارهٔ ۱۲: از دل و جان خلوتی بایار میباید مرا 4شمارهٔ ۱۳: تا زند سینه ز صهبای غمت جوش مرا 5شمارهٔ ۱۴: پر گل از گلزار وصلش گشته تا دامن م ...6شمارهٔ ۱۵: کردم چه از لا رخ سوی الا 7شمارهٔ ۱۶: سروم دهد چه جلوه بشوخی خرام را 8شمارهٔ ۱۷: صبحست ساقی خیز و ده آن ساغر دوشینه ...9شمارهٔ ۱۸: دلا ز چنگ بر آمد فغان بمحفلها 10شمارهٔ ۱۹: تا مهر روی یار برآمد ز بام ما 11شمارهٔ ۲۰: نسیم گلشن کوی تو صبحدم ما را 12شمارهٔ ۲۱: ای حسن تو از چهره خوبان همه پیدا 13شمارهٔ ۲۲: ای گشته ز تو سر نهان جمله هویدا 14شمارهٔ ۲۳: صبح شد ساقی بیا بگشا در میخانه را 15شمارهٔ ۲۴: ای زاب و رنگ عارضت شادابی گلزارها 16شمارهٔ ۲۵: در خرابات مغان تا که مقامست مرا 17شمارهٔ ۲۶: ای از رخ تو روشن انوار دوست ما را 18شمارهٔ ۲۷: ای رخت مهر سپهر انما 19شمارهٔ ۲۸: بحر بی انتهاست سید ما 20شمارهٔ ۲۹: بیرون نکنی تا ز سر این کبر و منی ر ...21شمارهٔ ۳۰: سالها در خود سفر کردیم ما 22شمارهٔ ۳۱: تا گمان پاو سر کردیم ما 23شمارهٔ ۳۲: باز ساز عشق سر کردیم ما 24شمارهٔ ۳۳: بزم عشق است و همه شیشه و جامست این ...25شمارهٔ ۳۴: خوش نور خدائیست عیان در نظر ما 26شمارهٔ ۳۵: نقش بند طلسم اسما ما 27شمارهٔ ۳۶: نفسی بی جمال دلبر ما 28شمارهٔ ۳۷: دلبر ما نشسته بر در ما 29شمارهٔ ۳۸: فکر اگر ای سیمتن داری بتذخیر طلا 30شمارهٔ ۳۹: مست صهبای وحدتم امشب 31شمارهٔ ۴۰: بسکه کرد آه وفغان در حسرت گل عندلی ...32شمارهٔ ۴۱: این عرق باشد برویش یا گلاب 33شمارهٔ ۴۲: صبحدم آن آفتاب مه نقاب 34شمارهٔ ۴۳: صبح روشن گشته و مه در نقاب 35شمارهٔ ۴۴: عین ما آبست و ما در وی حباب 36شمارهٔ ۴۵: تن رها کن همچو ما جانی طلب 37شمارهٔ ۴۶: تا شدم حلقه بگوش در سلطان غریب 38شمارهٔ ۴۷: تا بکی دم زنی ای شیخ باکراه غریب 39شمارهٔ ۴۸: بگذر از صومعه و خانه خمار طلب 40شمارهٔ ۴۹: آب حیوان طلبی از در میخانه طلب 41شمارهٔ ۵۰: زهی سلطان بحر و بر علی بن ابیطالب 42شمارهٔ ۵۱: دل حریم حضور جانانست 43شمارهٔ ۵۲: ز من مپرس دلت از چه روی خونینست 44شمارهٔ ۵۳: دوش در بزم جنان ساقی جان سرشارو مس ...45شمارهٔ ۵۴: هرکه درد فراق یارش نیست 46شمارهٔ ۵۵: عشق بیجور و جفائی هست نیست 47شمارهٔ ۵۶: گلعذارا چون تو یاری هست نیست 48شمارهٔ ۵۷: در جهان چون یار من یاری کجاست 49شمارهٔ ۵۸: همچو آن دلدار دلداری کجاست 50شمارهٔ ۵۹: بزم جان را جز تو جانانی کجاست 51شمارهٔ ۶۰: شمعی از حسن تو هر جا که برافروخته ...52شمارهٔ ۶۱: در مصطب تجرید مرا تا که مقامست 53شمارهٔ ۶۲: عشق آمد در دلم منزل گرفت 54شمارهٔ ۶۳: ساقی جان پرده ز جان برگرفت 55شمارهٔ ۶۴: ای گشته صفاتت بجهان آیینه ذات 56شمارهٔ ۶۵: می فراوانست لیکن جام نیست 57شمارهٔ ۶۶: ما را که بجز بر رخ خوبت نظری نیست 58شمارهٔ ۶۷: دل را که ز مهر رخت آرام گهی نیست 59شمارهٔ ۶۸: اکنون که چمن بساط آراست 60شمارهٔ ۶۹: در آینه تا که عکس پیداست 61شمارهٔ ۷۰: روشن از نور رخش تا چشم ماست 62شمارهٔ ۷۱: دراین منزل چه جای کاروانست 63شمارهٔ ۷۲: اینکه ویران شده از سیل فنا خانه ما ...64شمارهٔ ۷۳: در خرابات مغان مأوای ماست 65شمارهٔ ۷۴: مرآت جمال حق دل ماست 66شمارهٔ ۷۵: جای جانان در حریم جان ماست 67شمارهٔ ۷۶: چشمه حیوان و کوثر جرعه از جام ماست 68شمارهٔ ۷۷: یوسف مصر دلم از چه ز کنعان بگذشت 69شمارهٔ ۷۸: یارب این ساغر پرجوش ز خمخانه کیست 70شمارهٔ ۷۹: این گل گلشن دل یا رخ دلدار منست 71شمارهٔ ۸۰: ای خوشا وقتیکه وقت ما خوش است 72شمارهٔ ۸۱: ما عاشقان مستیم افتاده در خرابات 73شمارهٔ ۸۲: ای صفاتت سربسر روپوش ذات 74شمارهٔ ۸۳: ای لبت سرچشمه آب حیات 75شمارهٔ ۸۴: ای صفاتت شده آئینه ذات 76شمارهٔ ۸۵: گر نیازی بهر یار دلربا میبایدت 77شمارهٔ ۸۶: راست گویم قد دلجوی تو بیچیزی نیست 78شمارهٔ ۸۷: گر چه گستاخیست هر دم آمدن بر در گه ...79شمارهٔ ۸۸: کوی دلدار بهشت است چمن نتوان گفت 80شمارهٔ ۸۹: دوش رندی بخرابات مرا فاش بگفت 81شمارهٔ ۹۰: بسته باشد تا بکی میخانه را در الغی ...82شمارهٔ ۹۱: روزگاری صرف شد در کلبه احزان عبث 83شمارهٔ ۹۲: زهی گرفته جمالت ز ماه تابان باج 84شمارهٔ ۹۳: دوشم بسحر ساقی پر کرد قدحی از راح 85شمارهٔ ۹۴: ساقس بقدح چه میکنی راح 86شمارهٔ ۹۵: لب شیرین تو که هست ملیح 87شمارهٔ ۹۶: مرو مرو ببرش این چنین دلا گستاخ 88شمارهٔ ۹۷: دوش از غمکده هجر نجاتم دادند 89شمارهٔ ۹۸: دوش در مصطب جان باده ذاتم دادند 90شمارهٔ ۹۹: بدل این نکته از جان می تراود 91شمارهٔ ۱۰۰: روی تو چو ماه انور آمد 92شمارهٔ ۱۰۱: مرا گر پای تا سر تن بسوزد 93شمارهٔ ۱۰۲: روی او بی نقاب خوش باشد 94شمارهٔ ۱۰۳: لب گلبرگ تو کش جان ز تکلم ریزد 95شمارهٔ ۱۰۴: دل خلوت خاص دلبر آمد 96شمارهٔ ۱۰۵: تا ز درس عاشقی دل نکته آگاه شد 97شمارهٔ ۱۰۶: کسی کاو آشنای بحر ما شد 98شمارهٔ ۱۰۷: هرکه در بحر جان نظر دارد 99شمارهٔ ۱۰۸: یار از رخ خود نقاب بگشود 100شمارهٔ ۱۰۹: تا عکس رخش در دل عشاق عیان شد 101شمارهٔ ۱۱۰: افسر سلطان گل جانب بستان رسید 102شمارهٔ ۱۱۱: ترسم ز روی کار چه این پرده واکنند 103شمارهٔ ۱۱۲: چند از لب تو جانها مست شراب گردد 104شمارهٔ ۱۱۳: عرقی از گل رویش چه ز بیداد چکد 105شمارهٔ ۱۱۴: سرپا برهنگان که دم از کبریا زنند 106شمارهٔ ۱۱۵: اگر چه عشرت و عیش جهان نخواهد مان ...107شمارهٔ ۱۱۶: تا می صاف بمیخانه صفا خواهد بود 108شمارهٔ ۱۱۷: سحر ساقی در میخانه وا کرد 109شمارهٔ ۱۱۸: دوشم بخواب ساغر دولت بدست بود 110شمارهٔ ۱۱۹: تامی از شیشه اقداح روان خواهد بود 111شمارهٔ ۱۲۰: مژده ای دل پیک جانان میرسد 112شمارهٔ ۱۲۱: نه هر که ماه بتان گشت دلبری داند 113شمارهٔ ۱۲۲: نه هر که دل برد آئین دلبری داند 114شمارهٔ ۱۲۳: ای گرفتار بزلف تو پریشانی چند 115شمارهٔ ۱۲۴: هرکرا دیدن روی تو تمنا باشد 116شمارهٔ ۱۲۵: ساقی ز روی دختر زر پرده باز کرد 117شمارهٔ ۱۲۶: کنونکه لاله بگلشن پیاله نوش آمد 118شمارهٔ ۱۲۷: مطلقی باز در قیود آمد 119شمارهٔ ۱۲۸: ماه رویش بجام ساطع شد 120شمارهٔ ۱۲۹: ساقیم باز مجلس آرا شد 121شمارهٔ ۱۳۰: پسته او که نوشخند آمد 122شمارهٔ ۱۳۱: دل که از لعل لبش جام شرابی دارد 123شمارهٔ ۱۳۲: ابرویش از بام دل سرمیزند 124شمارهٔ ۱۳۳: ما را که جمال فتح از جبهه مبین با ...125شمارهٔ ۱۳۴: کس در دل من ره بجز آن دیار ندارد 126شمارهٔ ۱۳۵: زانروز که تا ماه رخش در نظر آمد 127شمارهٔ ۱۳۶: دربرم یار دلنواز آمد 128شمارهٔ ۱۳۷: مرا وقتی بکویش منزلی بود 129شمارهٔ ۱۳۸: بی نشان در نشان نمی گنجد 130شمارهٔ ۱۳۹: زانسان که بوسه از لب دلبر بود لذی ...131شمارهٔ ۱۴۰: دوشم از مهر آمد اندر بر 132شمارهٔ ۱۴۱: کرده شهنشاه عشق درحرم دل ظهور 133شمارهٔ ۱۴۲: دلم شد جلوه گاه آتش طور 134شمارهٔ ۱۴۳: بر در دیرآن بت عیار 135شمارهٔ ۱۴۴: تا دلم گشته مخزن اسرار 136شمارهٔ ۱۴۵: ای دل بگشا چشم و ببین جلوه دلدار 137شمارهٔ ۱۴۶: الا ای عندلیب گلشن یار 138شمارهٔ ۱۴۷: کسی جز چشم بینای قلندر 139شمارهٔ ۱۴۸: هر نقش که بر لوح قضا خامه تقدیر 140شمارهٔ ۱۴۹: پرتو جامست این برسقف گردون جلوه گ ...141شمارهٔ ۱۵۰: ای زماه عارضت خورشید کرده کسب نور 142شمارهٔ ۱۵۱: برمن مست ازنمائی ساقی انعامی دگر 143شمارهٔ ۱۵۲: گر بسر منزل جانان برسم بار دگر 144شمارهٔ ۱۵۳: در قدم اولین تا نشود ترک سر 145شمارهٔ ۱۵۴: باز شدم جلوه گر ماه رخت در نظر 146شمارهٔ ۱۵۵: ساقیا ساغر شراب آور 147شمارهٔ ۱۵۶: مژده ای دل که دلبر آمد باز 148شمارهٔ ۱۵۷: دوش رفتم بسوی میکده با عجز و نیاز 149شمارهٔ ۱۵۸: ز آفتابت مها نقاب انداز 150شمارهٔ ۱۵۹: آنکه رفت از برم گر آید باز 151شمارهٔ ۱۶۰: ساقیا زان شراب شورانگیز 152شمارهٔ ۱۶۱: چرا باشم دلا ناکام امروز 153شمارهٔ ۱۶۲: هر صبح و شام نرگس مستت بخواب ناز 154شمارهٔ ۱۶۳: بسکه بجان باشدم از غم جانانه سوز 155شمارهٔ ۱۶۴: دل که ساکن شده بکوی نیاز 156شمارهٔ ۱۶۵: دل که شد از باده عشق رخت مینای را ...157شمارهٔ ۱۶۶: دراین گلشن ز خوبانم گلی بس 158شمارهٔ ۱۶۷: زچشم سیاهی نگاهی مرا بس 159شمارهٔ ۱۶۸: زاهد از تزویر تا کی افکنی دام هوس 160شمارهٔ ۱۶۹: کی رسد بر دامن وصل تو دست بوالهوس 161شمارهٔ ۱۷۰: صید وصلش توان بدام هوس 162شمارهٔ ۱۷۱: حسن ازل برگرفت پرده ز رخسار خویش 163شمارهٔ ۱۷۲: مهی دارم که انوار جمالش 164شمارهٔ ۱۷۳: دل که عمریست در افتاده بچاه ذقنش 165شمارهٔ ۱۷۴: باحضار ملک وضعی پری وش 166شمارهٔ ۱۷۵: ترک چشم تو که از غمزه کند غارت هو ...167شمارهٔ ۱۷۶: هر که در کوی او بود بارش 168شمارهٔ ۱۷۷: ای فکر تو جستجوی درویش 169شمارهٔ ۱۷۸: بیا و جام زرینی بکن نوش 170شمارهٔ ۱۷۹: نقد دل جز بتوبه اخلاص 171شمارهٔ ۱۸۰: ای جمالت مطلع انوار فیض 172شمارهٔ ۱۸۱: عشق تو شط و دل ما هست بط 173شمارهٔ ۱۸۲: دلا از نظم گوهر بار حافظ 174شمارهٔ ۱۸۳: این عکس ساقیست در جام ساطع 175شمارهٔ ۱۸۴: ساقیا برخیز و پیش آور ایاغ 176شمارهٔ ۱۸۵: چهره یارم که باشد چون گل جنت لطیف 177شمارهٔ ۱۸۶: ای خم ابروی تو قبله ارباب عشق 178شمارهٔ ۱۸۷: ترا سزد که بگردش درآوری افلاک 179شمارهٔ ۱۸۸: توئی جان و توئی جانانه دل 180شمارهٔ ۱۸۹: ساقیا کو باده چون سلسبیل 181شمارهٔ ۱۹۰: هر که واقف گشت از اسرار دل 182شمارهٔ ۱۹۱: آئینه حق نماست این دل 183شمارهٔ ۱۹۲: ای جلالت گشته مرآت جمال 184شمارهٔ ۱۹۳: ای رخ نیکوی تو مهر جمال 185شمارهٔ ۱۹۴: ای قدت سرو ناز و رویت گل 186شمارهٔ ۱۹۵: چمن فرمود باز آرایش گل 187شمارهٔ ۱۹۶: مطرب گل دمید در نی دم 188شمارهٔ ۱۹۷: ما ابر گهر باریم هی هی جبلی قم قم 189شمارهٔ ۱۹۸: من در تاج خسروان آن لؤلؤ لالا ستم 190شمارهٔ ۱۹۹: موج و بحر و کشتی و طوفان منم 191شمارهٔ ۲۰۰: چند یاد تو جفا کیش کنم 192شمارهٔ ۲۰۱: هله مست دلبرستم هله مست بیخودستم 193شمارهٔ ۲۰۲: هله مست کن فکانم هله جان جان جانم 194شمارهٔ ۲۰۳: گاه ذاکر گاه مذکورم نمیدانم کیم 195شمارهٔ ۲۰۴: ما محو تجلی الهیم 196شمارهٔ ۲۰۵: چون ز دار فنا بقا گشتم 197شمارهٔ ۲۰۶: وقت آن شد که دگر سر حق اظهار کنم 198شمارهٔ ۲۰۷: بازم آمدم موسی صفت ظاهر ید بیضا ک ...199شمارهٔ ۲۰۸: ما خراباتیان بی باکیم 200شمارهٔ ۲۰۹: نور رویش چو در نظر داریم 201شمارهٔ ۲۱۰: ما ساقی مصطب صفائیم 202شمارهٔ ۲۱۱: ما جلوه گه جمال یاریم 203شمارهٔ ۲۱۲: ما هزاران گلشن اوئیم 204شمارهٔ ۲۱۳: ما گهی یونس و گهی حوتیم 205شمارهٔ ۲۱۴: ما مریدان سید خویشیم 206شمارهٔ ۲۱۵: ما مقیمان تخت تحمیدیم 207شمارهٔ ۲۱۶: جز جان و جنان که شد ز دستم 208شمارهٔ ۲۱۷: منکه هر جای روم در قفس صیادم 209شمارهٔ ۲۱۸: من مست جام وحدتم هذا جنون العاشقی ...210شمارهٔ ۲۱۹: ای جان و ای جانان من هذا جنون الع ...211شمارهٔ ۲۲۰: ای ماه رویت چون مهر تابان 212شمارهٔ ۲۲۱: ای دل از جان پیش جانان دم مزن 213شمارهٔ ۲۲۲: ذره از مهر تابان دم مزن 214شمارهٔ ۲۲۳: ساقی بیا و میکده را فتح باب کن 215شمارهٔ ۲۲۴: خلوتی در سرای درویشان 216شمارهٔ ۲۲۵: روی بهر چه هر دم سوی گلشن 217شمارهٔ ۲۲۶: ای کار گه نقش خیالت بصر من 218شمارهٔ ۲۲۷: دیوانه شو دیوانه شو از خویشتن بیگ ...219شمارهٔ ۲۲۸: ایستاده شو ایستاده شو زین بیش منش ...220شمارهٔ ۲۲۹: جز یار در بزم جهان دلدار کو دلدار ...221شمارهٔ ۲۳۰: دست در آفاق یافت نرگس فتان تو 222شمارهٔ ۲۳۱: برخیز و بیا ساقی بگشا در میخانه 223شمارهٔ ۲۳۲: سخنی از لب آن یار بگویم یا نه 224شمارهٔ ۲۳۳: یارب آنمه کیست کز نو سوی بازار آم ...225شمارهٔ ۲۳۴: شمعی ز رخت چه بر فروزی 226شمارهٔ ۲۳۵: بیا و ساغر کامم لبالب کن ز می ساق ...227شمارهٔ ۲۳۶: صبح عید است ساقیا جامی 228شمارهٔ ۲۳۷: دوشم بصدر مصطبه ساقی مهوشی 229شمارهٔ ۲۳۸: خوشا عشق و نیاز نازنینی 230شمارهٔ ۲۳۹: چنان مستم ز یار نازنینی 231شمارهٔ ۲۴۰: ای بجامت همان که میدانی 232شمارهٔ ۲۴۱: بهر آئینه چون پیدا تو باشی 233شمارهٔ ۲۴۲: نیست لایق منزلش در هر دلی 234شمارهٔ ۲۴۳: منم آئینه وجه الهی 235شمارهٔ ۲۴۴: صبح عید است و میدهد ساقی 236شمارهٔ ۲۴۵: ای ز مهر روی تو صبح وصل نورانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ