کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    بلبل از کنج قفس چون نظر افتد به مَنَش

    درد من داند و نالد به فراق وطنش

    جان به قربان شهیدی آه پس از آشته شدن

    غسلش از خون بود و گرد غریبی آفنش

    روز مرگش سزد ار جشن ولادت گیرند

    هر آه جانان به سر آید دم جان باختنش

    تلخی ازدست تو  ای خسرو شیرین دهنان

    همچو شكر بچشد ذائقۀ کوهكنش

    دلم از دست تو افتاده به حالی که اجل

    نتواند ز سر آوی تو برداشتنش

    ناله و زاری بلبل نه ز بی بال و پریست

     دردش این است که گردیده جدا از چمنش

    یا رب این سنگدلی را زکه آموخته است

    نازنینی آه مكدر شود از گل بدنش

    دل لاهوتی و دوری ز خیالت ؟ - هیهات !

    این خیالی ست که مدغم شده با جان و تنش

    اسلامبول 1919

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha