کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

    بستند همرهان، سوی یار و دیار بار؛

    جز من، که دور مانده ام از یار و از دیار.

    در آتشم ز فرقت یاران، که گفته اند:

    از کاروان به جای نماند به غیر نار.

    ای کاروان، که بار دل و جان گرفته ای،

    خوش می روی، برو که خدایت نگاهدار!

    راه وطن بگیر، که این منزل غریب

    آب و هوای آن نبود بر تو سازگار.

    ای بلبلان عاشق و ای طوطیان مست،

    آنجا که یافتید به هند وصال بار،

    یادی کنید از من گم کرده آشیان،

    نامی برید از من دلخون داغدار.

    عمری است کز جفای تو، ای چرخ زشت کیش،

    در حسرت گلی، شده ام همنشین خار.

    دانم چرا ستیزه کنی با من، ای فلک،

    خواهی به زینهار تو آیم به اضطرار.

    ای آسمان، برو، که تو عاجزتری ز من،

    ای چرخ، دور شو، که تو بیش از منی فگار!

    تیغ ملال، هر چه توانی به من بزن،

    تیر هلاک، هر چه بخواهی، به من ببار!

    من سخرۀ تو نیستم، ای چرخ دون پرست،

    من طعمۀ تو نیستم، ای گرگ لاشه خوار.

    شمشیرم، ار برهنه بمانم، مرا چه عیب،

    شیرم، اگر به سلسله باشم، چه احتقار

    بیچاره نیستم، به تهی دستیم مبین،

    طبعم خزینه ایست پر از در شاهوار.

    رو می نهم به درگه یار، اینم آبرو،

    تن می زنم ز منت غیر، اینم افتخار

    هرگز نیازمند نگردد به هیچ کس

    آنجا که مرد بخرد، تن می دهد به کار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha