کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز جان هم پیشتر، بر لب به استقبال یار آمد،

    نگه کن، این دل بیکاره، آخر چون به کار آمد!

       بخندد دل، برقصد جان، که «باکی»شد به من مهمان،

    چه باکی دیگر از دشمن،- به پیشم دوستدار آمد!

      کتابی چون چمن، آورد از گل های طبع خود،

    به ماه تیر، از آن، در خانۀ ما نوبهار آمد.

       سزد، ما، خوشه چینان، پرهنر میراب، خوانیمش؛

    که نوک خامه اش، کشت سخن را آبیار آمد.

       به وی بارید و تابید، ابر لطف و نور مهر او،

    چنین، گر میوۀ طبعم به وصفش آبدار آمد.

       ندارد ارزش درهم، کلام من در این عالم،

    ولی بهتر شد از درهم، چو بهر او نثار آمد. 

     خوشا و خُرَما گلزار شورا - کشور ازبک،

    که هر صاحب سخن در سایۀ آن، بختیار آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha