کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

     

     

    ایا صیاد، شرمی کن، مرنجان نیم جانم را؛

    پر و بالم بکن، اما مسوزان آشیانم را.

    به گردن بسته ای چون رشته و بر پای زنجیرم،

    مروت کن، اجازت ده که بگشایم دهانم را!

    به پیرامون گل، از بس خلیده خار بر پایم،

    بود خونین، به هر جای چمن، بینی نشانم را.

    در این کنج قفس، دور از گلستان، سوختم، مردم؛

    خبر کن ای صبا، از حال زارم باغبانم را!

    ز تنهایی دلم خون شد، ندارم محرم رازی،

    که بنویسد برای دوستداران داستانم را.

    من بیچاره، آن روزی به قتل خود یقین کردم،

    که دیدم، تازه با گرگ الفتی باشد شبانم را.

    چو لاهوتی، به جان منت پذیرم تا ابد، آن را

    که با من مهربان سازد بت نامهربانم را

     

    اسلامبول، سپتامبر ۱۹۱۸

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha