کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این آسمان نورد، به سوی تو می پرد،

    ما را در این هوا، به هوای تو می برد.

    در مرتع کبود فلک، این هوانورد

    مانند آهویی است که آزاده می چرد.

    ابر ستبر را، متلاشی کند چنان

    گرگی که از میانۀ یک گله بگذرد.

    در هم درد ز گردش پروانه اش هوا

    آنسان که دل، ز گردش چشم تو می درد.

    جز یاد دوست، در سر ما، اندر این فضا

    فکر دگر مجال ندارد که بگذرد.

    خود را به این پرنده سپردم، کز این دیار

    بیرون برد مرا، به دیار تو بسپرد.

    یاد دهان تنگ تو، در این دل هوا

    زین بیشتر، بگو دل ما را نیفشرد.

    مهر بتی به جان خریدی که هیچ وقت،

    لاهوتیا، تو را به پشیزی نمی خرد

     

    از دوشنبه به کاگان، در هواپیما، دسامبر ۱۹۲۶

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha