به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
دوش آن صنم ز زانو سر برنمیگرفت
با ما نفس نمیزد و ساغر نمیگرفت
در خشم رفته بود و ندانم سبب چه بود
کان ماه لب بخنده زهم برنمیگرفت
در عذر صد ترانه زدم تاکند قبول
آهنگ ازانچه بود فراتر نمیگرفت
چندین هزار لابه که کردم همی بدو
یک ذره خود دران دل کافر نمیگرفت
میگفتمش چه کرده ام آخر چه گفته ام
البته نیک و بد سخن از سر نمیگرفت
من پیش او بعذر بیک پای همچو سرو
او درگرفته بود و سخن در نمیگرفت
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.