به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
هیچ کس را هوش عشق تو درسر نشود
کش غم هجر تو با مرگ برابر نشود
نتوان کشت مرا گر طمع وصل کنم
هیچ عاشق بچنین جرمی کافی نشود
جان زمن خواهی ودانی که محابانکنم
بوسه خواهم و دانم که میسر نشود
از دل و دوست بدردم من و میباید ساخت
که کسی از دل و از دوست بداور نشود
صفت درد دل من زسر زلف بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
عاشق روی تو شد دل چه ملامت کنمش
بچنان رخ که تو داری چکندگر نشود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.