جمال الدین اصفهانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۶: هیچ کس را هوش عشق تو درسر نشود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هیچ کس را هوش عشق تو درسر نشود کش غم هجر تو با مرگ برابر نشود نتوان کشت مرا گر طمع وصل کنم هیچ عاشق بچنین جرمی کافی نشود جان زمن خواهی ودانی که محابانکنم بوسه خواهم و دانم که میسر نشود از دل و دوست بدردم من و میباید ساخت که کسی از دل و از دوست بداور نشود صفت درد دل من زسر زلف بپرس گر ترا از من دلسوخته باور نشود عاشق روی تو شد دل چه ملامت کنمش بچنان رخ که تو داری چکندگر نشود جمال الدین اصفهانی