به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۷۴: بوئی از بوستان همی آید

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بوئی از بوستان همی آید

راحتی در روان همی آید

بنده باد گشته ام کز وی

بوی زلف فلان همی آید

باز دل بر فصول می پیچد

عشق بر بوی جان همی آید

پیش گلبرگ عارض تو ز شرم

غنچه بسته دهان همی آید

بزر و سیم غره شد نرگس

که چنین سرگران همی آید

رمقی مانده از دل و غم عشق

بتقاضای آن همی آید

غنچه ترتیب مهد می سازد

که صبا ناتوان همی آید

هم ز خنده خجل شود روزی

گل که خنده زنان همی آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۳: هر که زان لعل شکر میخواهد 2شمارهٔ ۷۴: بوئی از بوستان همی آید 3شمارهٔ ۷۵: هر که او عشق ترا نشناسد 4شمارهٔ ۷۶: بی تو عیشم سخت ناخوش میرود 5شمارهٔ ۷۷: تو گر سرد چندین بگوئی نشاید 6شمارهٔ ۷۸: تا خط تو رخت بیرون میکشد 7شمارهٔ ۷۹: دلبرم تا ز من نهان باشد 8شمارهٔ ۸۰: جز غم او مرا که شاد کند 9شمارهٔ ۸۱: زلف چون از روی یکسو افکند 10شمارهٔ ۸۲: دل چو دم از دلربائی میزند 11شمارهٔ ۸۳: عشقت آتش در آب داند زد 12شمارهٔ ۸۴: غمت جز در دل یکتا نگنجد 13شمارهٔ ۸۵: کارم نه بر مراد دل ریش میرود 14شمارهٔ ۸۶: جور و جفای تو نیک و بد بسر آید 15شمارهٔ ۸۷: چون رخت مملکت جم نبود 16شمارهٔ ۸۸: ابر نوروز زغم روی جهان میشوید 17شمارهٔ ۸۹: مرا با آن لب شیرین شبی گر خلوتی با ...18شمارهٔ ۹۰: دلبرم بر من تحکم میکند 19شمارهٔ ۹۱: رو که ز عشق تو جز عنا نفزاید 20شمارهٔ ۹۲: این مرا در جهان نه بس باشد 21شمارهٔ ۹۳: هر کس که بعشق تو کمر بندد 22شمارهٔ ۹۴: هر که جان پیش تو فدی نکند 23شمارهٔ ۹۵: رفت آن کز لبت مرا می بود 24شمارهٔ ۹۶: زلف تو بر عارض تو پای بازی میکند 25شمارهٔ ۹۷: باز دل در غم جان می پیچد 26شمارهٔ ۹۸: هجران تو ای پسر نگوید 27شمارهٔ ۹۹: دورگشت از من آنکه جانم بود 28شمارهٔ ۱۰۰: بی تو کارم همی بسر نشود 29شمارهٔ ۱۰۱: جان من گوئی زتن می بگسلد 30شمارهٔ ۱۰۲: رخ تو طعنه بر ماه فلک زد 31شمارهٔ ۱۰۳: یارم چو سخن گوید از لب شکر افشاند 32شمارهٔ ۱۰۴: یارب ار تو خوش درآئی چون بود 33شمارهٔ ۱۰۵: چگونه عاشقی را جان بماند 34شمارهٔ ۱۰۶: خنک آنکه معشوقه چون تو دارد 35شمارهٔ ۱۰۷: باز عشقم کار بلبل میکند 36شمارهٔ ۱۰۸: مر دلیست نه در خورد من که بستاند؟37شمارهٔ ۱۰۹: دست من تا چو دهانت باشد 38شمارهٔ ۱۱۰: امشب من و غمگسار تا روز 39شمارهٔ ۱۱۱: ای ترک بیا و چنگ بنواز 40شمارهٔ ۱۱۲: ایدوست خط مشگین بر روی آب منویس 41شمارهٔ ۱۱۳: وصل تو نمی یابم چندانکه همیجویم 42شمارهٔ ۱۱۴: در رخ یار خویشتن خندم 43شمارهٔ ۱۱۵: گفتم از دست عشق جان بردم 44شمارهٔ ۱۱۶: بامن ایدوست ستمگر چو جهانی چکنم 45شمارهٔ ۱۱۷: این خبر داری که من آن نیستم 46شمارهٔ ۱۱۸: طره بخت را بشانه زنم 47شمارهٔ ۱۱۹: آه این منم که بسته عشقی چنین شدم 48شمارهٔ ۱۲۰: من ز جهان دوست ترا داشتم 49شمارهٔ ۱۲۱: بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم 50شمارهٔ ۱۲۲: برداشتیم دل ز امیدی که داشتیم 51شمارهٔ ۱۲۳: بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم 52شمارهٔ ۱۲۴: آن چیست که من از تو و عشق تو ندید ...53شمارهٔ ۱۲۵: دست در دامن فلان زده ایم 54شمارهٔ ۱۲۶: خشمت آمد که من ترا گفتم 55شمارهٔ ۱۲۷: خود بخود خواستم اینعشق علی الله چ ...56شمارهٔ ۱۲۸: یا ز چشمت جفا بیاموزم 57شمارهٔ ۱۲۹: از روی چو خورشیدت هرگه که براندیش ...58شمارهٔ ۱۳۰: هر جور که من ز یار می بینم 59شمارهٔ ۱۳۱: روز و شب در هجر او غم میخورم 60شمارهٔ ۱۳۲: از تو بکبوسه همی درخواهم 61شمارهٔ ۱۳۳: تاکی این فریاد از دست دلم 62شمارهٔ ۱۳۴: ساعتی از عشق تو بی غم نیم 63شمارهٔ ۱۳۵: وای من از دست دل کو نیست در فرمان ...64شمارهٔ ۱۳۶: لحظه آن سنبل از گل وا فکن 65شمارهٔ ۱۳۷: خون شد زفرقت تو دل مهربان من 66شمارهٔ ۱۳۸: برو ای یار دلارام برو 67شمارهٔ ۱۳۹: سخن بی غرض از من بشنو 68شمارهٔ ۱۴۰: ای زگرد ماه مشگ آویخته 69شمارهٔ ۱۴۱: دلم بستان و آنگه عشوه میده 70شمارهٔ ۱۴۲: رخ برون از پس نقاب مده 71شمارهٔ ۱۴۳: عشق تو و محنتی ز سر تازه 72شمارهٔ ۱۴۴: چشم من چون بخت تو ناخفته به 73شمارهٔ ۱۴۵: بامدادان بگاه خواب زده 74شمارهٔ ۱۴۶: زهی روی تو خار گل نهاده 75شمارهٔ ۱۴۷: اگر رخت از جهان بیرون نهی به 76شمارهٔ ۱۴۸: زهی زلف تو خم درخم گرفته 77شمارهٔ ۱۴۹: چه باشد اگر با همه دوستگاری 78شمارهٔ ۱۵۰: توبه که بعد ازین نبرم نام عاشقی 79شمارهٔ ۱۵۱: تو چه ترکی تو چه ترکی که برخ فرهم ...80شمارهٔ ۱۵۲: گر چو تو ترک در ختن بودی 81شمارهٔ ۱۵۳: سر ما نیستت فسانه مگوی 82شمارهٔ ۱۵۴: حسنی چو دعا بسر فرازی 83شمارهٔ ۱۵۵: دلبرا چشم من از اشک چو دریاچه کنی 84شمارهٔ ۱۵۶: این چه رویست بدین زیبائی 85شمارهٔ ۱۵۷: عشق بر من بزیان آوردی 86شمارهٔ ۱۵۸: دست من اگر همچو دلم تنگ نبودی 87شمارهٔ ۱۵۹: ای که در عشق صبر فرمائی 88شمارهٔ ۱۶۰: خیزکاندر دلبری بر عهد و پیمان نیس ...89شمارهٔ ۱۶۱: دیدی که عاقبت سر آن هم نداشتی 90شمارهٔ ۱۶۲: دوش در گلستان سحرگاهی 91شمارهٔ ۱۶۳: دلبر اینک رفت ایدل خون گری 92شمارهٔ ۱۶۴: آخر چه کرده ام که شکایت همیکنی 93شمارهٔ ۱۶۵: زهی بیوفا خود نگوئی کجائی 94شمارهٔ ۱۶۶: سخت آشفته جمال خودی 95شمارهٔ ۱۶۷: مرحبا شادا زهی ای مه درآی 96شمارهٔ ۱۶۸: اگر درد دلم را چاره بودی 97شمارهٔ ۱۶۹: بیگانه وار یار ز من بگذرد همی 98شمارهٔ ۱۷۰: تو ازین سنگدلی کم نکنی 99شمارهٔ ۱۷۱: گرخوی بتم نیگ ببودی سره بودی 100شمارهٔ ۱۷۲: سر آن داری با ما که بصحرا آیی 101شمارهٔ ۱۷۳: آه ار ترا ز درد دل من خبر شدی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ