کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم

    که بگوشی نرسد صعب ترین آوازم

    کشته عشق توام جای ملامت باشد؟

    خود بدین زنده ام انصاف و بدین مینازم

    چند بردوخته چشم از تو درم پرده خویش

    چند سوزم بغم عشقت و تاکی سازم

    زلف را گو بمدارا دل من بازفرست

    ورنه این شرم در اندازم و اندریازم

    مهرتنگ شکرت را بدو لب بردارم

    بند زلفت چو دل و جان پس پشت اندازم

    از رخت گل چنم و شعبده ها دانم کرد

    وز لبت می خورم و عربده ها آغازم

    ترکتازی کنم و بوسه پیاپی زنمت

    تا که گوید که مزن وز تو که دارد بازم

    برزنم دست بابرویت و همچون زلفت

    پای بر ماه نهم تا که سر اندربازم

    نشود مس وجودم بحقیقت اکسیر

    تا نه در بوته هجر تو همی بگدازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha