کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل چو دم از دلربائی میزند

    عافیت را پشت پائی میزند

    بازعاشق گشت و معذورست دل

    گرچه لاف از بیوفائی میزند

    از میان موج خون چون غرقه

    دست هر ساعت بجائی میزند

    هر دمم دل پیش پائی مینهد

    هر زمانم غم قفائی میزند

    از غمت شادم که چون بیند مرا

    آخر از دل مرحبائی میزند

    از همه عالم سر زلفین او

    زخم هم بر آشنائی میزند

    گرچه شد دل در سرکارش هنوز

    در غم او دست و پائی میزند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha