به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جمال الدین اصفهانی

جمال الدین اصفهانیغزل هاشمارهٔ ۵۴: دل جفا بیش بر نمی تابد

1920عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل جفا بیش بر نمی تابد

جان غم خویش بر نمیتابد

مکن ایجان و دیده بی نمکی

کاین دل ریش بر نمیتابد

جانطلب میکنی مکن کایننفس

داور از پیش بر نمیتابد

گفتمت بوسه گفتیم جانی

به بیندیش بر نمیتابد

به بیرزد هزارجان لیکن

کار درویش بر نمیتابد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۳: نه چون رخ رنگینت گل در چمنی باشد 2شمارهٔ ۵۴: دل جفا بیش بر نمی تابد 3شمارهٔ ۵۵: زنجیر چو آنزلف پراکنده نباشد 4شمارهٔ ۵۶: تماشا میکنم از دور هرکسی دلبری دار ...5شمارهٔ ۵۷: مرا گر چون تو جانانی بباید 6شمارهٔ ۵۸: دل من زان کسی بیغم نیابد 7شمارهٔ ۵۹: کسیکه بر همه آفاق دوستاری کرد 8شمارهٔ ۶۰: نگارم عنبر از مه مینماید 9شمارهٔ ۶۱: از آه دلم قمر بسوزد 10شمارهٔ ۶۲: روز بآخر رسید و یار نیامد 11شمارهٔ ۶۳: یاری که رخش ماه و قدش سرو روان بود 12شمارهٔ ۶۴: چه کنم دوستی یگانه نماند 13شمارهٔ ۶۵: یاری که بری چو سیم دارد 14شمارهٔ ۶۶: غمش در دل تنگ ما می نشیند 15شمارهٔ ۶۷: دل را همه آن ز دست برخیزد 16شمارهٔ ۶۸: جورها کان شوخ دلبر میکند 17شمارهٔ ۶۹: باز غم تاختن چنان آورد 18شمارهٔ ۷۰: وه که دگرباره عشق دست برآورد 19شمارهٔ ۷۱: آه که امید من بیار نه این بود 20شمارهٔ ۷۲: خه بنام ایزد آنعارض نیکو نگرید 21شمارهٔ ۷۳: هر که زان لعل شکر میخواهد 22شمارهٔ ۷۴: بوئی از بوستان همی آید 23شمارهٔ ۷۵: هر که او عشق ترا نشناسد 24شمارهٔ ۷۶: بی تو عیشم سخت ناخوش میرود 25شمارهٔ ۷۷: تو گر سرد چندین بگوئی نشاید 26شمارهٔ ۷۸: تا خط تو رخت بیرون میکشد 27شمارهٔ ۷۹: دلبرم تا ز من نهان باشد 28شمارهٔ ۸۰: جز غم او مرا که شاد کند 29شمارهٔ ۸۱: زلف چون از روی یکسو افکند 30شمارهٔ ۸۲: دل چو دم از دلربائی میزند 31شمارهٔ ۸۳: عشقت آتش در آب داند زد 32شمارهٔ ۸۴: غمت جز در دل یکتا نگنجد 33شمارهٔ ۸۵: کارم نه بر مراد دل ریش میرود 34شمارهٔ ۸۶: جور و جفای تو نیک و بد بسر آید 35شمارهٔ ۸۷: چون رخت مملکت جم نبود 36شمارهٔ ۸۸: ابر نوروز زغم روی جهان میشوید 37شمارهٔ ۸۹: مرا با آن لب شیرین شبی گر خلوتی با ...38شمارهٔ ۹۰: دلبرم بر من تحکم میکند 39شمارهٔ ۹۱: رو که ز عشق تو جز عنا نفزاید 40شمارهٔ ۹۲: این مرا در جهان نه بس باشد 41شمارهٔ ۹۳: هر کس که بعشق تو کمر بندد 42شمارهٔ ۹۴: هر که جان پیش تو فدی نکند 43شمارهٔ ۹۵: رفت آن کز لبت مرا می بود 44شمارهٔ ۹۶: زلف تو بر عارض تو پای بازی میکند 45شمارهٔ ۹۷: باز دل در غم جان می پیچد 46شمارهٔ ۹۸: هجران تو ای پسر نگوید 47شمارهٔ ۹۹: دورگشت از من آنکه جانم بود 48شمارهٔ ۱۰۰: بی تو کارم همی بسر نشود 49شمارهٔ ۱۰۱: جان من گوئی زتن می بگسلد 50شمارهٔ ۱۰۲: رخ تو طعنه بر ماه فلک زد 51شمارهٔ ۱۰۳: یارم چو سخن گوید از لب شکر افشاند 52شمارهٔ ۱۰۴: یارب ار تو خوش درآئی چون بود 53شمارهٔ ۱۰۵: چگونه عاشقی را جان بماند 54شمارهٔ ۱۰۶: خنک آنکه معشوقه چون تو دارد 55شمارهٔ ۱۰۷: باز عشقم کار بلبل میکند 56شمارهٔ ۱۰۸: مر دلیست نه در خورد من که بستاند؟57شمارهٔ ۱۰۹: دست من تا چو دهانت باشد 58شمارهٔ ۱۱۰: امشب من و غمگسار تا روز 59شمارهٔ ۱۱۱: ای ترک بیا و چنگ بنواز 60شمارهٔ ۱۱۲: ایدوست خط مشگین بر روی آب منویس 61شمارهٔ ۱۱۳: وصل تو نمی یابم چندانکه همیجویم 62شمارهٔ ۱۱۴: در رخ یار خویشتن خندم 63شمارهٔ ۱۱۵: گفتم از دست عشق جان بردم 64شمارهٔ ۱۱۶: بامن ایدوست ستمگر چو جهانی چکنم 65شمارهٔ ۱۱۷: این خبر داری که من آن نیستم 66شمارهٔ ۱۱۸: طره بخت را بشانه زنم 67شمارهٔ ۱۱۹: آه این منم که بسته عشقی چنین شدم 68شمارهٔ ۱۲۰: من ز جهان دوست ترا داشتم 69شمارهٔ ۱۲۱: بی عارض گلرنگ تو ما خسته خاریم 70شمارهٔ ۱۲۲: برداشتیم دل ز امیدی که داشتیم 71شمارهٔ ۱۲۳: بی تو چونان زغم هجر تو می بگدازم 72شمارهٔ ۱۲۴: آن چیست که من از تو و عشق تو ندید ...73شمارهٔ ۱۲۵: دست در دامن فلان زده ایم 74شمارهٔ ۱۲۶: خشمت آمد که من ترا گفتم 75شمارهٔ ۱۲۷: خود بخود خواستم اینعشق علی الله چ ...76شمارهٔ ۱۲۸: یا ز چشمت جفا بیاموزم 77شمارهٔ ۱۲۹: از روی چو خورشیدت هرگه که براندیش ...78شمارهٔ ۱۳۰: هر جور که من ز یار می بینم 79شمارهٔ ۱۳۱: روز و شب در هجر او غم میخورم 80شمارهٔ ۱۳۲: از تو بکبوسه همی درخواهم 81شمارهٔ ۱۳۳: تاکی این فریاد از دست دلم 82شمارهٔ ۱۳۴: ساعتی از عشق تو بی غم نیم 83شمارهٔ ۱۳۵: وای من از دست دل کو نیست در فرمان ...84شمارهٔ ۱۳۶: لحظه آن سنبل از گل وا فکن 85شمارهٔ ۱۳۷: خون شد زفرقت تو دل مهربان من 86شمارهٔ ۱۳۸: برو ای یار دلارام برو 87شمارهٔ ۱۳۹: سخن بی غرض از من بشنو 88شمارهٔ ۱۴۰: ای زگرد ماه مشگ آویخته 89شمارهٔ ۱۴۱: دلم بستان و آنگه عشوه میده 90شمارهٔ ۱۴۲: رخ برون از پس نقاب مده 91شمارهٔ ۱۴۳: عشق تو و محنتی ز سر تازه 92شمارهٔ ۱۴۴: چشم من چون بخت تو ناخفته به 93شمارهٔ ۱۴۵: بامدادان بگاه خواب زده 94شمارهٔ ۱۴۶: زهی روی تو خار گل نهاده 95شمارهٔ ۱۴۷: اگر رخت از جهان بیرون نهی به 96شمارهٔ ۱۴۸: زهی زلف تو خم درخم گرفته 97شمارهٔ ۱۴۹: چه باشد اگر با همه دوستگاری 98شمارهٔ ۱۵۰: توبه که بعد ازین نبرم نام عاشقی 99شمارهٔ ۱۵۱: تو چه ترکی تو چه ترکی که برخ فرهم ...100شمارهٔ ۱۵۲: گر چو تو ترک در ختن بودی 101شمارهٔ ۱۵۳: سر ما نیستت فسانه مگوی 102شمارهٔ ۱۵۴: حسنی چو دعا بسر فرازی 103شمارهٔ ۱۵۵: دلبرا چشم من از اشک چو دریاچه کنی 104شمارهٔ ۱۵۶: این چه رویست بدین زیبائی 105شمارهٔ ۱۵۷: عشق بر من بزیان آوردی 106شمارهٔ ۱۵۸: دست من اگر همچو دلم تنگ نبودی 107شمارهٔ ۱۵۹: ای که در عشق صبر فرمائی 108شمارهٔ ۱۶۰: خیزکاندر دلبری بر عهد و پیمان نیس ...109شمارهٔ ۱۶۱: دیدی که عاقبت سر آن هم نداشتی 110شمارهٔ ۱۶۲: دوش در گلستان سحرگاهی 111شمارهٔ ۱۶۳: دلبر اینک رفت ایدل خون گری 112شمارهٔ ۱۶۴: آخر چه کرده ام که شکایت همیکنی 113شمارهٔ ۱۶۵: زهی بیوفا خود نگوئی کجائی 114شمارهٔ ۱۶۶: سخت آشفته جمال خودی 115شمارهٔ ۱۶۷: مرحبا شادا زهی ای مه درآی 116شمارهٔ ۱۶۸: اگر درد دلم را چاره بودی 117شمارهٔ ۱۶۹: بیگانه وار یار ز من بگذرد همی 118شمارهٔ ۱۷۰: تو ازین سنگدلی کم نکنی 119شمارهٔ ۱۷۱: گرخوی بتم نیگ ببودی سره بودی 120شمارهٔ ۱۷۲: سر آن داری با ما که بصحرا آیی 121شمارهٔ ۱۷۳: آه ار ترا ز درد دل من خبر شدی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ