کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بارید ابر بر گل پژمرده‌ای و گفت

    کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم

    از بهر شستن رخ پاکیزه‌ات ز گرد

    بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم

    خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا

    رخساره‌ای نماند، ز گرما گداختم

    ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من

    با خاک خوی کردم و با خار ساختم

    ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ

    هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم

    تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت

    کاز بهر واژگون شدنش برفراختم

    دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست

    کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم

    منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا

    من با یکی نظاره، جهان را شناختم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha