کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در دست بانوئی، به نخی گفت سوزنی

    کای هرزه‌گرد بی سر و بی پا چه می‌کنی

    ما میرویم تا که بدوزیم پاره‌ای

    هر جا که میرسیم، تو با ما چه می‌کنی

    خندید نخ که ما همه جا با تو همرهیم

    بنگر بروز تجربه تنها چه می‌کنی

    هر پارگی بهمت من میشود درست

    پنهان چنین حکایت پیدا چه می‌کنی

    در راه خویشتن، اثر پای ما ببین

    ما را ز خط خویش، مجزا چه می‌کنی

    تو پای بند ظاهر کار خودی و بس

    پرسندت ار ز مقصد و معنی، چه میکنی

    گر یک شبی ز چشم تو خود را نهان کنیم

    چون روز روشن است که فردا چه می‌کنی

    جائی که هست سوزن و آماده نیست نخ

    با این گزاف و لاف، در آنجا چه میکنی

    خود بین چنان شدی که ندیدی مرا بچشم

    پیش هزار دیدهٔ بینا چه می‌کنی

    پندار، من ضعیفم و ناچیز و ناتوان

    بی اتحاد من، تو توانا چه می‌کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha