کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفت با جوجه مرغکی هشیار

    که ز پهلوی من مرو به کنار

    گربه را بین که دم علم کرده

    گوشها تیز و پشت خم کرده

    چشم خود تا به هم زنی بردت

    تا کله چرخ داده‌ای خوردت

    جوجه گفتا که مادرم ترسوست

    به خیالش که گربه هم لولوست

    گربه حیوان خوش خط وخالیست

    فکر آزارجوجه هرگز نیست

    سه قدم دورتر شد از مادر

    آمدش آنچه گفته بود به سر

    گربه ناگاه ازکمین برجست

    گلوی جوجه را به دندان خست

    برگرفتش به چنگ و رفت چو باد

    مرغ بیچاره از پیش افتاد

    گربه از پیش و مرغ از دنبال

    ناله‌ها کرد زد بسی پر و بال

    لیک چون گربه جوجه را بربود

    نالهٔ مادرش ندارد سود

    گر تضرع کند وگر فریاد

    جوجه را گربه پس نخواهد داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha