کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت

    مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست

    گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی

    گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست

    گفت: میباید تو را تا خانهٔ قاضی برم

    گفت: رو صبح آی، قاضی نیمه‌شب بیدار نیست

    گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم

    گفت: والی از کجا در خانهٔ خمار نیست

    گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب

    گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست

    گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان

    گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست

    گفت: از بهر غرامت، جامه‌ات بیرون کنم

    گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست

    گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه

    گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست

    گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی

    گفت: ای بیهوده‌گو، حرف کم و بسیار نیست

    گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را

    گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha