کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشک طرف دیده را گردید و رفت

    اوفتاد آهسته و غلتید و رفت

    بر سپهر تیرهٔ هستی دمی

    چون ستاره روشنی بخشید و رفت

    گر چه دریای وجودش جای بود

    عاقبت یکقطره خون نوشید و رفت

    گشت اندر چشمهٔ خون ناپدید

    قیمت هر قطره را سنجید و رفت

    من چو از جور فلک بگریستم

    بر من و بر گریه‌ام خندید و رفت

    رنجشی ما را نبود اندر میان

    کس نمیداند چرا رنجید و رفت

    تا دل از اندوه، گرد آلود گشت

    دامن پاکیزه را بر چید و رفت

    موج و سیل و فتنه و آشوب خاست

    بحر، طوفانی شد و ترسید و رفت

    همچو شبنم، در گلستان وجود

    بر گل رخساره‌ای تابید و رفت

    مدتی در خانهٔ دل کرد جای

    مخزن اسرار جان را دید و رفت

    رمزهای زندگانی را نوشت

    دفتر و طومار خود پیچید و رفت

    شد چو از پیچ و خم ره، با خبر

    مقصد تحقیق را پرسید و رفت

    جلوه و رونق گرفت از قلب و چشم

    میوه‌ای از هر درختی چید و رفت

    عقل دوراندیش، با دل هر چه گفت

    گوش داد و جمله را بشنید و رفت

    تلخی و شیرینی هستی چشید

    از حوادث با خبر گردید و رفت

    قاصد معشوق بود از کوی عشق

    چهرهٔ عشاق را بوسید و رفت

    اوفتاد اندر ترازوی قضا

    کاش میگفتند چند ارزید و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha