کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غنچه‌ای گفت به پژمرده گلی

    که ز ایام، دلت زود آزرد

    آب، افزون و بزرگست فضا

    ز چه رو، کاستی و گشتی خرد

    زینهمه سبزه و گل، جز تو کسی

    نه فتاد و نه شکست و نه فسرد

    گفت، زنگی که در آئینهٔ ماست

    نه چنانست که دانند سترد

    دی، می هستی ما صافی بود

    صاف خوردیم و رسیدیم به درد

    خیره نگرفت جهان، رونق من

    بگرفتش ز من و بر تو سپرد

    تا کند جای برای تو فراخ

    باغبان فلکم سخت فشرد

    چه توان گفت به یغماگر دهر

    چه توان کرد، چو میباید مرد

    تو بباغ آمدی و ما رفتیم

    آنکه آورد ترا، ما را برد

    اندرین دفتر پیروزه، سپهر

    آنچه را ما نشمردیم، شمرد

    غنچه، تا آب و هوا دید شکفت

    چه خبر داشت که خواهد پژمرد

    ساقی میکدهٔ دهر، قضاست

    همه کس، باده ازین ساغر خورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha