کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ضحاک ‌وار کشته بسی بی گناه را
    بر دوش تا فکنده دو مار سیاه را
    قصد ذقن نمودمش از زلف عنبرین
    چشمم ندید در شب تاریک چاه را
    هوش از سرم به چابکی آن شوخ کج‌کلاه
    برد آنچنان که دزد شب از سر کلاه را
    حیران زاهدم که بر آن روی چون بهشت
    از ابلهی گناه شمارد نگاه را
    می خوردنم به مجلس جانان گناه نیست
    آسوده در بهشت چه داند گناه را
    صوفی نشد ریاضت چل ساله سودمند
    یک دم بیا و میکده کن خانقاه را
    کو بادهٔ دو ساله و ماه دو هفته‌ای
    تا شب به عیش روز کنم سال و ماه را
    هر روز و شب به یاد جمال جمیل تو
    نظاره می‌کنم رخ خورشید و ماه را
    در گیسوی سیاه تو دلها چو شبروان
    گم کرده‌اند در شب تاریک راه را
    دارم دلی گرفته و مشکل که شاه عشق
    در این فضای تنگ زند بارگاه را
    وقتست کز تطاول آن چشم فتنه‌جوی
    آگه کنیم لشکر عباس شاه را
    شاهی که خاک درگه گردون اساس او
    تاج زر است تارک خورشید و ماه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha