کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    که بود آن ترک خون‌آشام سرمست
    که جانم برد و خونم‌خورد و ‌دل خست
    درآمد سرخوش و افتادم از پای
    برون شد مست و بیرون رفتم از دست
    سپر بر پشت و تیغ کیه در مشت
    کمان در دست و تیر فتنه در شست
    فغان جای نفس از سینه برخاست
    جنون جای خرد در مغز بنشست
    نه تیرش هست تیری کش توان جست
    نه‌زخمش‌ هست زخمی کش‌ توان بست
    نه چشم از نیش تیرش می‌توان دوخت
    نه هیچ از پیش تیرش‌ می‌توان جست
    وفا و مهر در جان و دلش نیست
    جفا و جور در آب وگلش هست
    به کام دشمنان از دوست ببرید
    به رغم یار با اغیار پیوست
    هلاک آن تن که بی‌یاد رخش زیست
    اسیر آن دل که از دام غمش رست
    عزیز آن جان که از عشقش شود خوار
    بلند آن سرکه در راهش شود پست
    ندیدم تا ندیدم چشم مستش‌ا
    که وقتی آدمی بی می شود مست
    بهل تا سر نهم بر خاک تسلیم
    که چون ماهی اسیرم کرده در شست
    برون نه یک قدم قاآنی از خویش
    که از قید دو عالم می‌توان رست
    بهار و عهد صاحب اختیارست
    بباید باده خورد و توبه بشکست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha