کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    واجب نبود دل به بتی بیهده بستن
    کاو را نبود شیوه به جز عهد شکستن
    هر دوست که با دوست ندارد سر پیمان
    میباید از او رشتهٔ پیوند گسستن
    چون یار ندارد خبر از یار چه حاصل
    نالیدن و خون خوردن و بر خاک نشستن
    یاری که وفا بیند و با غیر شود یار
    شرطست برو از سر عبرت نگرستن
    چون باد خزان آمد و گل رفت به تاراج
    ای ابر بهاری چه برآید ز گرستن
    هر بنده که بگریخت ز احسان خداوند
    آزاد کنش کاو نشود رام به بستن
    بر زشت نکویی نتوان بست به زنجیر
    از مشک سیاهی نتوان برد به شستن
    با یار بگویید که از تیر ملامت
    انصاف نباشد دل ما این همه خستن
    زین پیش همه کام تو می‌جستم و اکنون
    امید ندارم به جز از دام تو جستن
    جان دادم و افسوس که جان نیست گیاهی
    کاو زنده شود سال دگر باز برستن
    قاآنی ازین پس ز خیال تو صبورست
    با آنکه محالست صبوری ز تو جستن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha