کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این چه حالست که از سرکله انداخته‌ای
    مست و بیخود شده از خانه برون تاخته‌ای
    تبغ‌ صیقل زده در مشت و سپر از پس پشت
    نرد کین باخته و ساز جدل ساخته‌ای
    ساق بالا زده و ساعد کین برچیده
    رخ برافروخته و تیغ برافراخته‌ای
    گاه با دوست درآویخته گه با دشمن
    چون حریفان دغا نرد دغل باخته‌ای
    بیم آنست که از پارس برآید غوغا
    این چه فتنه است که در شهر درانداخته‌ای
    ما چو پروانه‌ کمر بسته به جانبازی تو
    تو چرا شمع صفت این همه بگداخته‌ای
    هیچ کس را به جهان مهر تو باقی نگذاشت
    حالی ازکینه پی قتل که پرداخته‌ای
    مگرت گفت کسی ماه فلک همسر تست
    که تو مریخ صفت خنجرکین آخته‌ای
    یا کسی گفت قدت سرو چمن را ماند
    که تو در ناله چو بر سرو چمن فاخته‌ای
    ماه کی جام کشد سرو کجا تیغ زند
    خویش را از دگران حیف که نشناخته‌ای
    هست مداح امیرالامرا قاآنی
    نشناسی مگرش‌ هیچ که ننواخته‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha