کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قاصدی کو تا فرستم سوی تو
    غیرتم آید که بیند روی تو
    مرده بودم زنده گشتم بامداد
    کامد از باد سحرگه بوی تو
    کاش می‌مردم نمی‌دیدم به چشم
    این دل افتد دور از پهلوی تو
    دل شده از جفت ابروی تو طاق‌
    زان پریشان گشته چون گیسوی تو
    عاقبت کردی به یک زخمم هلاک
    آفرین بر قوت بازوی تو
    می کشد پیوسته بر روی تو تیغ
    سخت بی‌شرمست این ابروی تو
    قبللهٔ جان منی پس‌ کافرم
    گر نمایم روی دل جز سوی تو
    عهدکردم تا برون خسبم ز بند
    می‌‌کشد بازم کمند موی تو
    من اگر ترسم ز چشمت باک نیست
    شیر نر می‌ترسد از آهوی تو
    گر بدانم در بهشتم می‌برند
    کافرم گر پا کشم از کوی تو
    من‌ چه حد دارم که غلمان را ز خلد
    می‌فریبد نرگس جادوی تو
    پای قاآنی رسد بر ساق عرش
    گر نهد سر بر سر زانوی تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha