کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را رسمست اول دلربایی
    نخستین مهر و آخر بی‌ وفایی
    در اول می‌نمایی دانهٔ خال
    در آخر دام گیسو می گشایی
    چو کوته می‌نمودی زلف گفتم
    یقین کوته شود شام جدایی
    ندانستم کمند طالع من
    ز بام وصل یابد نارسایی
    برآن بودم که از آهن کنم دل
    ندانستم که تو آهن‌ربایی
    من آن روز از خرد بیگانه گشتم
    که با عشق توکردم آشنایی
    نپندارم که باشد تا دم مرگ
    گرفتار محبت را رهایی
    مرا شاهی چنان لذت نبخشد
    که اندر کوی مه رویان گدایی
    سحر جانم برآمد بی‌تو از لب
    گمان بردم تویی از در درآیی
    چو دیدم جان محزون بود گفتم
    برو دانم که بی‌جانان نپایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha