کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلدار بود دین و دل و طاقت و قرار
    چون او برفت رفت به یکبار هر چهار
    گویند صبرکن که بیاید نگار تو
    آن روز صبر رفت که رفت از برم نگار
    جایی که یار نیست دلم را قرار نیست
    من آزموده‌ام دل خود را هزار بار
    عاقل به اختیار نخواهد هلاک خویش
    پیش از هلاک من زکفم رفت اختیار
    تا یار هست از پی کاری نمی روم
    دلداده را چکار به از عشق روی یار
    شوریدگی نکوست به سودای زلف دوست
    دیوانگی خوشست به امید چشم یار
    آخر نمود بخت مرا زلف یار من
    چون خویش سرنگون و پریشان و بی‌قرار
    غم صدهزار مرتبه گرد جهان بگشت
    جز من نیافت همدمی از خلق روزگار
    قاآنی از جفای جهان هیچ غم مخور
    می خور به یمن عاطفت صاحب اختیار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha