کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دست در حلقهٔ آن طرهٔ پرچین دارم
    پنجه انداخته در پنجهٔ شاهین دارم
    این همه چین که تو بر چهرهٔ من می‌بینی
    یادگاریست کز آن طرهٔ پرچین دارم
    زاهدم گفت ز دین شرم کن و باده مخور
    می حرامم بود ار من خبر از دین دارم
    کافر وگبر و یهودم همه رانند ز خویش
    چشم بد دور نگه کن که چه تمکین دارم
    جام می ده که ترا عرضه دهم راز جهان
    که من اندر دل خود جام جهان‌ بین دارم
    جم کجا رفت و چه شد جام رهاکن که به نقد
    من ز جم بهترم ار جام سفالین دارم
    منت شمع و چراغ از چه کشم در شب تار
    من که در خلوت خاطر مه و پروین دارم
    خوار هرکودک و دیوانه و اوباش شدم
    آخر ای قوم ببینید چه آیین دارم
    در هوای قد و اندام و خط و عارض یار
    عشق با سرو و گل و سنبل و نسرین دارم
    جام می بر لبم آهسته سحرگه می گفت
    تو مخور غصه که من هم دل خونین دارم
    تکیه بر زلف و رخ دوست زدم قاآنی
    شکر کز سنبل و گل بستر و بالین دارم
    کاش با دادگر ملک سلیمان گویند
    من هم ای خواجه حق خدمت دیرین‌ دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha