کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگار سرو قد من چو عزم باغ کند
    چو برگ لاله دل باغ پر ز داغ کند
    به باغ می‌رود امروز نی غلط گفتم
    که هرکجا بخرامد ز چهره باغ کند
    پر از بنفشه شود راغ از دو گیسویش
    اگر به فصل زمستان گذر به راغ کند
    ز دلربایی چشمش شراب مست شود
    در آن زمان که می از شیشه در ایاغ کند
    چو زلف خود به مشامم نهد بدان ماند
    که طبله طبله مرا مشک در دماغ کند
    جز او که زلف به رخ حلقه کرده نشنیدم
    کلاه باز کس از شهپرکلاغ کند
    فراغ نیست مرا از فراق او آری
    اسیر عشق بتان ترک هر فراغ کند
    مگرکه مسکن دلهاست زلف مشکینش
    که هرکسی دل خود را در آن سراغ کند
    ز جان ثناگر زلفین اوست قاآنی
    تو عندلیب نگه کن که مدح زاغ کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha