کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را
    زین تیره روز تر مپسند آفتاب را
    معذورمی ایصنم همه گر تندی است وجور
    مستی و از خطا نشناسی صواب را
    میگفت دل چو میزدمش بوسه بر دهان
    باید کشید تلخی این شکر اب را
    تا شست چشم مست تو تیر و کمان گرفت
    از چشم فتنه برد تمنای خواب را
    گفتم میانه دولت چیست گفت هیچ
    ای من ببوسم آن لب شیرین جواب را
    بردی چو هوش من ز سر ایدوست دستگیر
    دانی که اختیار نباشد خراب را
    هرگز درم درآید و پندارمش که اوست
    چون تشنه ای که آب شمارد سراب را
    رشگ آیدم که افتد از او سایه بر زمین
    ای آسمان دریچه به بند آفتاب را
    زاهد ز ذوق حور برقص است و در نماز
    دیگر مگو که عشق نباشد دواب را
    نیر شکیب از او بتغافل توان نمود
    از یاد تشنه گر بتوان برد آب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha