کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی می نتوان بردبسر فصل خزان را
    ساقی بده آنجام پر از خون رزان را
    ترسم که کند فاش دگر راز نهانرا
    از دیده که میریزدم این اشک روان را
    از پیر و جوان برده دل آن ترک جفاجو
    تا عیب نگیرد پدر پیر جوان را
    گر باد خزان خون رزان ریخت بگلزار
    بر خون رزان ده ثمن برگ خزانرا
    بگرفت دل از صحبت زهاد سبک مغز
    یاران بمن آید مر آنرطل گرانرا
    صحن چمن از چیست زر اندوه وگرنه
    خاصیت اکسیر بود باد وزان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha