کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من و وصال تو از خواب عجب خیالست این
    ولی خیال تو و خواب من محالست این
    رخت ربودۀ ز دل نقطۀ سویدائی
    نهاده زیر سر زلف کچ که خالست این
    قدت بسرو چمن سر فرو نمیآرد
    بقامت تو ندانم چه اعتدالست این
    ز دست دوست تفاوت نمیکند بخیال
    که زهر ناب و یا شربت زلالست این
    بکوی دوست خموش خوش است بیخبری
    بطوف کعبه ندانم چه قیل و قالست این
    کنم بیاد وصال تو احتمال فراق
    ولی وصال بدست آید احتمالست این
    شکایت از غم هجران چه میکنی نیّر
    خموش باش که اینک شب وصالست این
    دگر حکایتی از هجر نیز رفت چه باک
    بوصل دوست تبرّا زما یقال است این

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha