کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد
    مست آن بود که در خانه خمار افتاد
    دل چون فانوس خیال از اثر شعله شمع
    بسکه بر دور تو گردید زرفتار افتاد
    شاهد حسن تو در پرده نهان بود هنوز
    که حریفان ترا پرده زاسرار افتاد
    گر نه آئینه هوای تو پری در سر داشت
    همچو دیوانه چرا عور ببازار افتاد
    دل سودا زده تا سلسله زلف تو دید
    نعره بر زد و دیوار بیکبار افتاد
    موشکافی زمیان تو بتحقیق نرفت
    در میان بحت در اینمسئله بسیار افتاد
    پرده پوشی چکنم خود زپریشانی کار
    همه دانند که با زلف توام کار افتاد
    بت ستائید زه عویّ انا الحق نیّر
    آنسیه دل که گذارش بسردار افتاد
    خنفس ار دید که بر خیل شهان نعل زنند
    بغلط پای برآورد نگونسار افتاد
    طبع نیر هوس نکته سرائیها داشت
    دید گوش شنوا نیست ز گفتار افتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha