کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی کناف بوالهوسان از پیاله کن
    کار مر ابدان لب میگون حواله کن
    مطرب برآر دست و فرو کوب پای رقص
    بر روی لاله سنبل مشگین کلاله کن
    بر گوشۀ هلال نشان آفتاب جام
    دوری میان حلقۀ رندان چو هاله کن
    بر عنصر وجود مناز می زن آتشی
    وزنو سرشت طینت من زانسلاله کن
    شیخم کند ز دیدن ماهی دو هفته منع
    سیر شعور مفتی هفتاد ساله کن
    ساقی سبوی نقره بخامان سفله بخش
    ما را شراب پخته ده و در سفله کن
    باشد که رقتی کند آنسگدل طبیب
    ایدل هنوز تا رمقی هست ناله کن
    ای باغبان بشاخ گلی ناز تا بچند
    بازآ بشهر سیر گلستان لاله کن
    نیرّ چو وصل عارض لیلی نداد روی
    مجنون صفت تسلی خود از غزاله کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha