نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۴۴: آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن نه مست است که می خورد و ببازار افتاد مست آن بود که در خانه خمار افتاد دل چون فانوس خیال از اثر شعله شمع بسکه بر دور تو گردید زرفتار افتاد شاهد حسن تو در پرده نهان بود هنوز که حریفان ترا پرده زاسرار افتاد گر نه آئینه هوای تو پری در سر داشت همچو دیوانه چرا عور ببازار افتاد دل سودا زده تا سلسله زلف تو دید نعره بر زد و دیوار بیکبار افتاد موشکافی زمیان تو بتحقیق نرفت در میان بحت در اینمسئله بسیار افتاد پرده پوشی چکنم خود زپریشانی کار همه دانند که با زلف توام کار افتاد بت ستائید زه عویّ انا الحق نیّر آنسیه دل که گذارش بسردار افتاد خنفس ار دید که بر خیل شهان نعل زنند بغلط پای برآورد نگونسار افتاد طبع نیر هوس نکته سرائیها داشت دید گوش شنوا نیست ز گفتار افتاد نیر تبریزی